من وقتیکه بچه بودم مادرمو از دست دادم و تنها با پدرم زندگی میکردم، ناگهانی اتفافی در زندگی ما اتفاق و پدرم یک روز دست زن جوانی را گرفت و آوردش خونه مون.
پدرم گفت این زن از امروز به عنوان همسر من قراره که با ما زندگی کند. من در ابتدا بهش شک داشتم اما اتفاقاتی افتاد که نظرم برگشت و …
عالییی بود